ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC عبارت است از ایجاد هماهنگی بین عناصر متعدد ترفیع ( پروموشن Promotion ) است و دیگر فعالیتهای ارتباطی با مشتریان سازمان است. اساس و ریشه ارتباطات یکپارچه بازاریابی به عنوان یک ابزار در مسیر پیاده سازی اهداف ارتباطی سازمان است که اصطلاحا آن را آمیخته ترفیع Promotional Mix مینماییم. خود آمیخته ترفیع بخشی از آمیخته بازاریابی با آمیزه بازاریابی Marketing Mix است
ارتباطات یکپارچه بازاریابی از تبلیغات Advertising ، ترفیع فروش Sales Promotion ، روابط عمومی PR ، فروش شخصی Personal Selling ، رویدادهای بازاریابی ، بازاریابی چریکی و دیگر موارد بر این برقراری ارتباط استفاده نمایند.
اهمیت ارتباط یکپارچه بازاریابی در مزیت رقابتی در بازار است. با افزایش میزان تحقیقات بازار، ترجیحات مشتریان نزد مدیریت سازمان بسیار شناخته شده است. با این میزان از اطلاعات ، مدیران سازمان بهراحتی میتوانند ارتباطات بازاریابی با ترجیحات مصرفکنندگان تطبیق داد و در زمان مناسب این ارتباط برقراری شود.
این وظیفه خطیر مدیریت برند است که باید کاری کند که مشتریان به محصولات شرکت احساس وابستگی نمایند. آقای ون میکر یک جمله جالب دارد : ” نیمی از پولی که روی تبلیغات صرف میکنم واقعا هدر رفته ، فقط نمیدانم که کدام نیمه بوده “.
با تجزیه و تحلیل دقیق دادهها ، مثل نرخ کل کلیکهای زده شده روی تبلیغات آنلاین ، شرکت میتواند میزان اثربخشی تبلیغات آنلاین را تعیین نماید، همچنین بهترین زمانها برای تبلیغات آنلاین نیز میتوان مشخص نمود، این همان اهمیت ارتباط یکپارچه بازاریابی است. اگر پیام مناسب و درست در مکان مناسب و زمان مناسب به دست مخاطب ( مشتری بالفعل ) مناسب برسد ، در این حال احتمال تبدیل مشتری بالقوه به مشتری راغب در داخل قیف فروش بسیار زیاد است، اما در سطح هزینه بسیار پایینتر. ثبات و پایداری که ناشی از IMCخیلی با اهمیت است.
فرض کنید فردی میخواهد یک تلفن هوشمند اما پیامهایی که از رسانههای متفاوت در خصوص این محصول دریافت مینماید با هم متفاوت بوده ، ثبات و یکدستی در بین پیامها نباشد . در این حالت حتما این فرد دچار نارضایتی یا ناهنجاری شناختی میشود ، اما اگر پیامها در رسانههای یکسان باشد و به یک حالت دریافت شود، میتواند موجب رضایت وی شود. اگر مشتری پادشاه باشد ، این پادشاه حتما واقعا راضی خواهد بود.
ابزار یا عناصر متعددی در ارتباطات یکپارچه بازاریابی برای ارتقاء جایگاه برند بکار گرفته میشود :
هر شکلی از ارتباط غیرشخصی در مورد یک سازمان یا کالا که با پرداخت مبلغی توسط سازمان / فرد انجام شود ، تبلیغات نامیده میشود . تبلیغات ، مهمترین بخش ارتباطات بازاریابی است. جنبه پرداختی به این معنی است که فضای پیام تبلیغاتی بهطورکلی باید خریداری شود. در تعریف تبلیغات آن را اغلب شامل رسانههای جمعی مانند پخش تلویزیونی، رادیو، روزنامهها، بازاریابی الکترونیکی و مجلات میدانیم که میتوانند پیام را به گروههای بزرگی از افراد منتقل نمایند.
ادامه : ارتباطات یکپارچه بازاریابی
ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC عبارت است از ایجاد هماهنگی بین عناصر متعدد ترفیع ( پروموشن Promotion ) است و دیگر فعالیتهای ارتباطی با مشتریان سازمان است. اساس و ریشه ارتباطات یکپارچه بازاریابی به عنوان یک ابزار در مسیر پیاده سازی اهداف ارتباطی سازمان است که اصطلاحا آن را آمیخته ترفیع Promotional Mix مینماییم. خود آمیخته ترفیع بخشی از آمیخته بازاریابی با آمیزه بازاریابی Marketing Mix است
ارتباطات یکپارچه بازاریابی از تبلیغات Advertising ، ترفیع فروش Sales Promotion ، روابط عمومی PR ، فروش شخصی Personal Selling ، رویدادهای بازاریابی ، بازاریابی چریکی و دیگر موارد بر این برقراری ارتباط استفاده نمایند.
اهمیت ارتباط یکپارچه بازاریابی در مزیت رقابتی در بازار است. با افزایش میزان تحقیقات بازار، ترجیحات مشتریان نزد مدیریت سازمان بسیار شناخته شده است. با این میزان از اطلاعات ، مدیران سازمان بهراحتی میتوانند ارتباطات بازاریابی با ترجیحات مصرفکنندگان تطبیق داد و در زمان مناسب این ارتباط برقراری شود.
این وظیفه خطیر مدیریت برند است که باید کاری کند که مشتریان به محصولات شرکت احساس وابستگی نمایند. آقای ون میکر یک جمله جالب دارد : ” نیمی از پولی که روی تبلیغات صرف میکنم واقعا هدر رفته ، فقط نمیدانم که کدام نیمه بوده “.
با تجزیه و تحلیل دقیق دادهها ، مثل نرخ کل کلیکهای زده شده روی تبلیغات آنلاین ، شرکت میتواند میزان اثربخشی تبلیغات آنلاین را تعیین نماید، همچنین بهترین زمانها برای تبلیغات آنلاین نیز میتوان مشخص نمود، این همان اهمیت ارتباط یکپارچه بازاریابی است. اگر پیام مناسب و درست در مکان مناسب و زمان مناسب به دست مخاطب ( مشتری بالفعل ) مناسب برسد ، در این حال احتمال تبدیل مشتری بالقوه به مشتری راغب در داخل قیف فروش بسیار زیاد است، اما در سطح هزینه بسیار پایینتر. ثبات و پایداری که ناشی از IMCخیلی با اهمیت است.
فرض کنید فردی میخواهد یک تلفن هوشمند اما پیامهایی که از رسانههای متفاوت در خصوص این محصول دریافت مینماید با هم متفاوت بوده ، ثبات و یکدستی در بین پیامها نباشد . در این حالت حتما این فرد دچار نارضایتی یا ناهنجاری شناختی میشود ، اما اگر پیامها در رسانههای یکسان باشد و به یک حالت دریافت شود، میتواند موجب رضایت وی شود. اگر مشتری پادشاه باشد ، این پادشاه حتما واقعا راضی خواهد بود.
ابزار یا عناصر متعددی در ارتباطات یکپارچه بازاریابی برای ارتقاء جایگاه برند بکار گرفته میشود :
هر شکلی از ارتباط غیرشخصی در مورد یک سازمان یا کالا که با پرداخت مبلغی توسط سازمان / فرد انجام شود ، تبلیغات نامیده میشود . تبلیغات ، مهمترین بخش ارتباطات بازاریابی است. جنبه پرداختی به این معنی است که فضای پیام تبلیغاتی بهطورکلی باید خریداری شود. در تعریف تبلیغات آن را اغلب شامل رسانههای جمعی مانند پخش تلویزیونی، رادیو، روزنامهها، بازاریابی الکترونیکی و مجلات میدانیم که میتوانند پیام را به گروههای بزرگی از افراد منتقل نمایند.
ادامه : ارتباطات یکپارچه بازاریابی
تشکیل تیم فروش و پس از آن حفظ و ارتقای کیفی و کمی آن ، یکی از دغدغههای اصلی مدیران فروش است. همانطور که میدانید ، فروشنده خط آتش و معرف شرکت ، محصولات و خدمات و برند است. فروشنده به عنوان نماینده سازمان در مذاکره فروش با مشتری است. همینطور این فروشنده است که باید بتواند مشتری به بازگشت به خرید ( خرید مجدد ) متقاعد نماید. همه اینها فشارهایی است که روی فروشنده است.
بنابراین ، تشکیل تیم فروش حرفهای و اثربخشی میتواند موجب ایجاد مشتریان راغب و تبدیل مشتری راغب به مشتری بالفعل گردد. اما این مهم چگونه تحقق میابد ؟ چگونه باید این نیروهای فروش را که میتوانند چنین مسئولیتی را بر عهده گیرند ، پیدا و گیرد هم آورد ؟ در این مقاله میخواهیم گوشهای از تجربیات تیم مشاوران مدیریت ایران در خصوص نحوه تشکیل تیم فروش را در اختیار شما قرار دهیم. در ادامه ، 5 مرحله تشکیل تیم فروش حرفهای با بهرهوری فروش بالا را تشریح مینماییم.
برای تشکیل تیم فروش به دنبال افراد جاهطلب و مثبت باید بود. تشخیص این نوع از شخصیت نیز خود یک هنر است. شاید یک فروشنده ، تمام مهارتهای مدنظر شما را از همان اول نداشته باشد. اگر فروشنده تمایل به مشارکت در کلاسهای آموزش فروشندگی حرفهای را داشته باشد و آدمی باشد که از قدرت مکالمه مناسبی برخوردار باشد ، میتواند در آینده یک دارایی برای شرکت خود محسوب شود. باید در جلسه مصاحبه توسط فردی حرفهای ، مورد آزمایش هدفمند قرار گیرد ، تا میزان مهارتهای وی ارزیابی شود.
مهمترین ویژگی یک فروشنده خوب ، مهارت شنونده خوب بودن است. او باید هنر خوب گوش دادن را بشناسد. فروشندهای که خوب گوش دهد ، میتواند تمام موارد خواسته شده را به دقت پیادهسازی نماید. برای ترجمه فرهنگ سازمانی برای مشتریان ، این یک مهارت ضروری است. ایجاد شهرت برند برای موفقیت یک کسبوکار بسیار حیاتی است.
ادامه : تشکیل تیم فروش
برندینگ داخلی یکی از مفاهیم مدیریت برند است. برند موجب تحریک افراد میشود. مقایسه بین محصولات یک عمل منطقی است اما در زمانی که مشتری بالقوه یا مشتریان راغب در نقطه تصمیمگیری هستند، به صورت احساسی ، تصمیمگیری مینمایند. شاید شما بهترین محصول دنیا را داشته باشید ( غالب کارفرمایان ما همین اعتقاد را دارند ! ) ، اما مدیری که بتواند تجربه بهتری را به مشتری منتقل نماید ( تجربه برند).
حتی برندهای بسیار بزرگ و ارزش برند میلیارد دلاری میتوانند بهوسیله کارکنان سرگردان و نامناسب به زمین زده شود. برای مثال ، هنگامی که کارکنان خط هواپیمایی United Airlines موجب شکسته شدن گیتار آقای Dave Carroll شدند، این خط هواپیمایی در حدود 180 میلیون دلار از ارزش سهامش را از دست داد. همچنین زمانی که ماموران امنیتی دکتر Dao را از هواپیما ، کشانکشان بیرون بردند ، این شرکت در حدود 1.3 میلیارد دلار از ارزش سهام خود را از دست داد.
این دقیقا شکاف بین عنوان کمپین برندینگ شرکت هواپیمایی ( پرواز در آسمانه مهربانانه ) و رفتار کارکنان است ( شامل مدیرعامل ) . خدمه هوا، کاپیتان، سیاستگذاران پرواز، مدیریت، کارکنان عملیات، مسئول خدمت به مشتری، مدیر جبران خسارت و دیگر کارمندان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با این رویدادها ارتباطی داشتهاند، حتما در مواجه با این شرایط ، عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان میدادند. در حالی که اگر در خصوص پیام برند و نحوه مواجه با شرایط متحمل ، آگاهی کامل داشتند ؛ حتما یک عکسالعمل واحد از آنها دیده میشد. این دقیقا نکتهای است که برندینگ داخلی ( اینترنال برندینگ Internal Branding ) به دنبال آن است.
“برندینگ داخلی به دنبال همسوسازی تعهدات کارکنان با قول برند سازمان است تا اطمینان حاصل شود که هر یک از کارکنان به صورت کامل در مورد جوهر وجودی برند مطلع هستند و در نقش مدافعین برند برای حفظ قول برند عمل مینمایند. برای ترویج تعهد کارکنان، باید پیش نیازهای خاصی در سازمان وجود داشته باشد: کارکنان باید با چشمانداز سازمان آشنا و به آن باور داشته باشند ؛ کارکنان باید با فرهنگ سازمان هماهنگ شوند؛ کارکنان باید در هنگام کار در شرکت ، حس ارزشمندی و رضایتمندی را درک نمایند.”
انتخاب رنگ برند کاری بسیار حساس است . اضافه نمودن رنگ به اجزای بازاریابی ، تنها هزینه زمانی دارد ، زیرا باید در خصوص رنگ تصمیمگیری نمود. انتخاب رنگ برند اگر به صورت علمی و موشکافانه صورت پذیرد، خود یک فرایند چالشبرانگیز است. علاوه بر رنگهای اصلی برند که جزء هویت بصری برند است، میتوان رنگهای متعدد دیگری را استفاده نمود، اما تناسب نامناسب بین برخی رنگها میتواند، از قدرت رنگهای اصلی بکاهد.
هدف ، به یادماندن رنگها در حافظه مشتریان بالقوه و مشتریان بالفعل است. رنگهایی که تداعی کننده برند ( جزئی از تداعیات برند ) است . اگر قصد دارید تا رنگها در یاد مشتری بماند ، نباید لیست بلند بالایی از رنگ را با برند سازمانتان گره زنید. در عوض دو رنگ را به عنوان رنگ اصلی انتخاب نمایید.
یکی از روشها انتخاب رنگ برند ، استفاده از خدمات مشاوره برندینگ است . راه دیگر ، استفاده از سایتهایی که برای انتخاب رنگ برند به شما کمک مینماید. در سایت ما یک لیست کامل از انواع رنگ – لیست نام رنگها به فارسی / انگلیسی – کد رنگها وجود دارد که شما را از هر سایت دیگر بی نیاز خواهد نمود.
اگر خصوصیات مخاطب خود را میشناسید، میتوانید با کلیک روی دکمه سبز Create رنگ خاص خود را بسازید. یادتان باشد که هدفتان انتخاب دو رنگ است. برای مثال به این رنگهای زیر دقت نمایید. رنگهایی را در طیف یکسان هستند، انتخاب نمایید.
رنگ در برند ، برندسازی و بازاریابی اهمیت زیادی دارد زیرا اولین برداشتهای صورت گرفته توسط مشتریان مبتنی بر رنگ می باشد. همچنین، رنگ راز تولید یک هویت برند خوب برای شرکت شما میباشد.
رنگ ها چیزی بیش از صرفا یک کمک بصری هستند زیرا رنگ هیجانات، احساس ها و تجربیات را منتقل مینمایند. معانی در پس رنگهای مختلف وجود دارند و برای شرکت ها، این رنگ ها میتواند کمک کننده باشند اگر منطبق با این معانی انتخاب شده باشند زیرا انتخاب رنگ می تواند کسب و کار را تحت تاثیر قرار دهد – رنگ هم میتواند کسب و کار را بسازد و هم آن را بشکند.
قرمز، آبی، زرد، سبز، رنگ ها ممکن است تنها بخشی از مبانی باشند اما برای کسب و کار شما آنها نقشی حیاتی ایفا مینمایند.
یک شاخه از روانشناسی که “روانشناسی رنگ“ نامیده می شود به مطالعه رنگ ها و تاثیر آن بر رفتار انسان میپردازد.
روانشناسی رنگ سال ها قبل پدید آمد زمانی که مصریها تاثیر رنگ ها بر خلق و خو را مورد مطالعه قرار دادند و از آنها برای توسعه کل نگر مورد استفاده قرار دادند. رنگ قرمز نماد افزایش گردش خون است، رنگ زرد به معنی تصفیه بدن است، رنگ آبی به منظور تسکین درد است، رنگ ارغوانی برای مشکلات پوستی است، رنگ نارنجی به منظور افزایش انرژی به کار رفته است و رنگ سیاه به معنی زندگی و تولد دوباره است.
در روانشناسی مدرن، کارل جونگ، یک روانپزشک سوئیسی، بر این باور است که رنگ ها و انسان ها ارتباطی خاص با هم دارند، او میگوید “انسانها واکنشهای بدنی جهانی نسبت به محرکهای رنگی دارند”. او همچنین می گوید “رنگ ها زبان مادری ناخودآگاه هستند”.
سالها قبل چنین مطالعاتی راه را برای مطرح کردن رنگ به عنوان موضوعی مرتبط با بازاریابی، برندسازی، و طراحی معماری هموار کردند. در مجموع، روانشناسی رنگها نشان داد که رنگ می تواند رفتار انسانها را تحت تاثیر قرار دهد، ادراک آنها را تحت تاثیر قرار دهد، و کارآیی را بهبود دهد.
در یک مطالعه به نام “تاثیر رنگ در بازاریابی“نشان داده شد که 90% قضاوتهای مشتریان در خصوص محصول صرفا مبتنی بر رنگ میباشند.
رنگ در برند و برندسازی چه اهمیتی دارد ؟ ( اهمیت روانی رنگ ها )